شعرهای عاشقانه

MARJAN

 

وقتی ادمای اطرافت بهت میگن :چرا هنوز تنهایی؟

ادم دوس داره تو اون لحظه قلبشو از تو سینه بکشه بیرون

نشونشون بده و بگه:خوب نگاه کنین....این قلــــب داغــــــون

بازم می تونه کسی رو دوس داشته باشه....؟؟؟=====================================خستــــــه ام از تظاهر به ایستادگی

از پنهان کردن زخم هایم

!زور که نیست

دیگر نمیتوانم بی دلیل بخندم و

!....با لبخندی مسخره وانمود کنم همه چیز رو به راه است

............اصلأ دیگر نمیخواهم که بخندم

.....میخواهم لج کنم ، با خـــــودم ، با تــــــو ، با همه ی دنیــــــا

چقدر بگویم فردا روز دیگریست ....؟؟

....خستــــــه ام .... از تو .... از خودم....از همه ی زندگـــــی

!.......میخواهم بکشــــــم کنــــــار ! از تو ... از خودم..... از همه ی زندگی
===================دلـــــم برای صدایت بدجوری دلتنگ است

دستم را میبرم سمت گوشی

عقل دستم را پس میکشد

چه جدالیست بین این دو

عـــقل و دل

پس کشیدنم را پای غرورم نگذار

آخر شنیده ام که میگویند:چشم داشتن به مال دیگران حـــــــــرام است

حـــــــــــــ ـــــ ــ ر ا م

چه کنم با این دل که حلال و حرام سرش نمیشود

دل است دیـــــگر

. . . عقل نــــدارد 



=============================سـخـتـه،خیـــــــــلی سخته کسی رو از خودت دور کنی

. . . که تــمــام وجـودت تمنّای بـــودنش را میـکند

قـلـبــت بی تاب باشد برای نگـاهـش

به التمـــاس بیفتد برای راضی کردن عقلت

امــا

. . . منطـقت بگوید:هــیـــــ ــــ ــ ـس

او هــم طَــبقه ی ما نیــــست

سخت است میان خــودت در جـنـگ و آشـوب باشی

خودت با خودت قهــر باشی

سخت است روزهایت را به نمایش بگذرانی با لبخندهای مصنوعــی

و

. . . . . شب هایت خودت باشی با اشـک های طبیعـــی


====================================دلم برای دلــم میــسوزد

بیچاره از خــودش میگفت

حالا به حکم عقل دیـــگر نـباید بگـوید

دلــکــم من که نمیگویم دگر ننویس

بنویس،امــا از غــــــــم ننویس

نمیبینی دادِ همه را درآوردی

هرکه نوشته هایت را میخواند میگوید

اَه . . . چقـــد غمگیــــن

بسه دیگه دل لَعنَـــتی

چــرا نمـیـخوای سر به راه شی؟===============یارو میگفت توبری من میمیرم من تا اخرش بیادتم حخخخخخخخخخخخ چ زود شدیم جز خاطرات بایگانی شده خخخخخخخخخخخخخخخخ نظرتون روبم بگید دوستون دالممممممممممم(morteza)با چشمان خیس دنبال قبرم میگشت
یادش نبود روزی را که گفت : گورتو گم کن ای خدا بایییییییی==========دنیای مجـــــــــــــازی جای عجیبیســـــت

با همه هستی

اما

با هیچ کس نیستی

. . . بین مرز تنهـــــــا بودن و تنهــــــا نبودن گم میشوی

 

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در چهار شنبه 24 ارديبهشت 1393برچسب:,ساعت15:31توسط مرجان جون | |